با کشف نفت در زمینهای قبیله بومی آمریکایی اوسیج در شهر اوسیج اوکلاهاما در دهه 20 میلادی، قتلهایی رخ داد و همین نیز باعث شد تا افبیآی به اینجا بیاید و شروع به تحقیق بکند.
یک پلیس مخفی در یک گروه تبهکاری و یک جاسوس از همان گروه در بین پلیس ها، تلاش می کنند تا یکدیگر را شناسایی کنند در حالی که پلیس به شدت با این گروه تبهکاری در جنگ است.
این فیلم داستانِ زندگی هنری هیل یک خلافکار و روابطش با همسرش کارن هیل و همدستانش جیمی کانوی و تامی دویتو در یک سندیکای خلافکاریِ ایتالیایی-آمریکایی را برای ما روایت میکند.
تراویس بیکل شخصیت اصلی این فیلم جوانی 26 ساله است که از کم خوابی مزمن رنج می برد. او که برای فرار از بیخوابی شغل تاکسیرانی در شب را انتخاب می کند هر چه بیشتر با جنایت ها در سطح شهر نیویورک آشنا می گردد. در این میانه تراویس با بتسی که یکی از داوطلبان حاضر در دفتر انتخاباتی سناتور چالز پالانتین نامزد انتخابات ریاست جمهوری آشنا می گردد.
سام راثاستین از طرف رؤسای مافیای نیویورک و شیکاگو به لاس وگاس اعزام شد تا مدیریت کازینویی به نام تنجرز را بر عهده بگیرد. کازینویی که صاحبان آن از اعضای ایتالیاییها یا سیسیلیها هستند. سام راستین با توجه به تجربه ایی فراوانی که در امر کازینو دارد تلاش میکند وضیعت کازینو را مرتب کند. اما موانع یکی پس از دیگری بر سر راه او سبز میشوند.
در دهه 1950 میلادی، راننده کامیونی به نام فرانک شیرن (رابرت دنیرو) که حالا در یک خانهٔ سالمندان زندگی میکند، به همراه راسل بوفالینو (جو پشی)، از روسای مافیا ارتباط میگیرد. شیران همزمان با بالا رفتن رتبه خود و تبدیل شدن به یک قاتل قراردادی برتر، شروع به کار برای جیمی هوفا (آل پاچینو) میکند.